باید زیر انسانیتم رو امضا کنم

گمونم بیشتر از یک ماهه که هی چله می گیرم و توش دوام نمی آرم دفعه اول که قرار بود زیر انسانیتم رو امضا کنم و حتی روز آخر چله رو هم حساب کرده بودم، بعد ده روز شکستمش. دفعه بعد 2 روز، بار دیگه 3 روز و زمانی حتی 1 دقیقه تاب نمی آوردم. آخرین بار هم هفته پیش بود که 6 روز طول کشید.

     روزهای اول ِِ 10 روز ِ اول رو به یاد میارم. چقدر روحیه ام شاد بود. اون ده روز نمونه آماری خوبی برام هست. آمار اینکه انسان چطور عهدش رو میشکنه!

     به تدریج حسی که انگیزه اون عهد شده بود فروکش میکنه و نسیان بر انسان غلبه میکنه!

و فقط همین نیست، انسان در مقابل شیطان یعنی وسوسه و فریب کم میاره! چون ضعیفه! به این خاطر که نتونسته قدرتی که باید برای انسانیت داشته باشه رو، در طول زندگی به دلایل مختلف که بعدا بهش می پردازم کسب کنه.

     "روح قوی برتر و پیروز است و روح ضعیف چون درختی در باد در معرض دگرگونی و تغییر" *

تا حالا سه تا سریال نسبتا خوب کره ای پشت سر هم از تلویزیون پخش شده 1- جواهری درقصر (یانگوم) 2- تاجر بوسان (ایم سانگ اوگ) 3- افسانه جومونگ،  که دومیش بیشتر بهم چسبید و آخریش کمتر.

     توی سریال جومونگ که الان اواسط پخشش هست، یه جای فیلم جمله عالی ای میگه که من بهش اعتقاد دارم. میگه " وقتی بر جسمت حاکم بشی و آماده حکم رانی باشی، هدف برتر رو خواهی فهمید"

هدف برتر.

از امروز دوباره چله گرفتم. یعنی امروز باز اولین روز هست. مراغبم!

دیشب بخشی از کتاب "ماجرای غم انگیز روشنفکری در ایران" رو باز خوانی کردم. سراسر کتاب رو هنوز نخوندم. این کتاب خیلی کمکم میکنه. نویسندش یحیی یثربی هست. یه بار توی تلویزیون، -دهه محرم پارسال بود فکرکنم- دبدمش. به نظرشبیه نوشته هاش می اومد. شاید به این خاطر که شاعر نبود فقط شنیدنی نبود. یه بار که با مترسک (دانشجوی فلسفه است) چ...ت می کردم بهم گفت کدوم دانشگاه توی تهران درس می ده ولی الان یادم نیست.  

در ادامه مطلب مقاله کوتاه و مفیدی رو از روزنامه "ایران" میذارم.

 -------------------------------------

* جبران خلیل جبران 

 

ما همه شده ایم انباردار دنیا!
نویسنده: لئوبوسکالیا
مترجم: تهمینه مهربانی


    شاید شما آن روزهای قشنگی که همه چیز را «بریل» می کردیم، فراموش کرده باشید، ولی من فراموش نمی کنم. بچگی را می گویم که هر وقت به موضوع جدیدی برمی خوردیم، آن را با تمام وجود کشف می کردیم. آن روزها می دانستیم که فقط دیدن درخت، کافی نیست. باید از آن بالارفت، آن را بو کرد، بغلش کرد، چشید، جوید و با همه وجود، تجربه کرد و این جور تجربه تمام و کمال است که به زندگی شگفتی می دهد.
    نویسنده ای به اسم آنتونی استور (
Anthony Store) درباره کودکی، تعبیر دردناکی دارد؛ البته حقیقتی هم در آن نهفته است و شاید دردناک بودنش هم به همین خاطر است. او می گوید: «کودک بودن خیلی خفت بار است. این که آدم آن قدر کوچک باشد که دیگران او را بردارند و هر جا دلشان خواست ببرند، سیرش کنند یا نکنند، تمیزش کنند یا نکنند. او را بخندانند یا بگذارند گریه کند.
    این توهین به حدی عمیق است که تعجبی ندارد اگر بعضی از ماها هیچ وقت آثار سوء آن را فراموش نمی کنیم، زیرا یقیناً یکی از هراس های عمده آدمی این است که با او مانند یک شیء رفتار شود نه مانند انسان. شاید هر یک از ما در این دنیای پهناور، یک اتم ناچیز باشیم، ولی همگی نیاز داریم که او را به حساب آورند و به فردیت ما توجه کنند. به عنوان یک انسان تحمل بی اعتنایی، یک جور مرگ است که ما را بر آن می دارد تا با همه توانمان در برابر آن مقاومت کنیم. «گمانم در میان ما، آنهایی که سرو کارشان با شغل هایی شبیه به مددکاری است، بهتر از بقیه می دانند که چقدر پیدا کردن این «خود» و این که بتوانیم به او قدرت بدهیم که روی پای خودش بایستد و بگوید، «من هستم» و یا بگوید، «من دارم همانی می شوم که باید بشوم» دشوار است. برای این که در عالم واقع و از بسیاری از جهات، ما هنوز متولد نشده ایم و تا آن جایی هم که من خبر دارم، هیچ مدرسه ای برای زندگی وجود ندارد و ما بدجوری گرفتار کمبود الگو هستیم. ما آدم های زیادی را نداریم که بتوانند از جا بلند شوند و با شهامت بگویند «من دارم همانی می شوم که باید بشوم. من شگفت انگیزم. زندگی خوب است. دنیا زیباست.»
    چرا ما به کودکانمان نمی گوییم که حق انتخاب دارند، می توانند عاشق باشند و قرار نیست بازنده باشند؟ چون وقتی به اطرافمان نگاه می کنیم، یک عالمه آدم بدبخت و بازنده می بینیم. شما را نمی دانم، ولی من هر وقت آمار طلاق را می شنوم، وحشت می کنم. هر وقت آمار جرم و جنایت را می خوانم، وحشت می کنم. هر وقت می بینم آدم ها ترجیح می دهند با یک سگ یا گربه زندگی کنند و چشمشان به هیچ بنی بشری نیفتد، وحشت می کنم. چه بلایی سر ما آمده؟ چطور آن قدیم ترها،
۴۰-۳۰ سال پیش، رفقایی را می دیدم که عمر دوستی شان به ۲۵ و ۳۰ می کشید و حالاآدم ها طاقت ندارند ۲ ماه کنار هم زندگی کنند؟ تفاوت در کجاست؟
    تفاوت در این است که ما پشت دیوارهای توهم خودمان بزرگ می شویم. ما خیال می کنیم تحفه تبرک هایی هستیم که بدون ما، چرخ دنیا نمی چرخد و به همین دلیل، دیگران باید همه اداهای ما را تحمل کنند.
    ما داریم توی خانه های مصنوعی و به شکلی مصنوعی زندگی می کنیم. خیال می کنیم همین که همه زندگی مان را از آخرین وسایل مدرن پر کنیم، کافی است. یادمان رفته که برای چه به دنیا آمده ایم و قرار است چه کار کنیم. شده ایم انباردار!
    خیلی هم که دردمان بگیرد، قرص مسکن می خوریم، از مواد مخدر استفاده می کنیم، از خود بی خود می شویم. از زندگی کردن، وحشت داریم. همه را سرزنش می کنیم. به دیگران مشکوکیم. آئینه خودمان را گم کرده ایم. انگار ما یک چیز هستیم و حرف هایی که می زنیم و کارهایی که می کنیم یک چیز دیگر. هر کدام ساز خودشان را می زنند. یادمان رفته که خداوند، بشر را مختار خلق کرده. یادمان رفته که می توانیم شادی، صداقت، سادگی، پاکی و عشق را انتخاب کنیم. هدفی نداریم و گناه بد زندگی کردنمان را گردن هر کسی و هر چیزی جز منگ بودن خودمان می اندازیم و این درس ها را متأسفانه به همه بچه ها هم یاد می دهیم.
    
    

نظرات 1 + ارسال نظر
hamidreza دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.oxinads.com/index.php?a=27404


سلام وبلاگ زیبایی داری میدونستی که وبلاگت معدن طلاست؟چرا نمیخوای از وبلاگت علاوه بر تفریحی بودنش استفاده مالی بکنی؟ آیا میدونستی از طریق وبلاگت میتونی درامد ثابت ماهیانه داشته باشی و حتی اگه خودتم نخواستی فعالیت کنی از طریق زیرمجموعه هات که تو سیستم عضو میکنی ماهیانه در آمد ثابت داشته باشی؟اینا اصلا کاری نداره و چند دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره.با گذاشتن بنرهای تبلیغاتی سیستم اکسین ادز به ازای هر کلیک که روی تبلیغاتت بشه تا سقف80تومان پورسانت میگیری و به ازای هر نفر که به سایت دعوت کنی مبلغ 100 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر کلیک که رو تبلیغات زیر مجموعه هات بشه مبلغ 5 تومان پورسانت میگیری.این عالی نیست؟تازه اگرم نخواستی این فعالیت ها رو بکنی میتونی فقط عضو سایت بشی و از ابزار وبمستر فوق العاده سایت برای زیبایی سایت و افزایش آمار بازدیدهای وبلاگت استفاده کنی.که کاملا رایگانه مثل سیستم تبادل لینک و پیلم نما و خبرنامه . میتونی هر روز خودت 1 بار روی تبلیغات متنی و روی تبلیغات گرافیکی وبلاگت کلیک کنی و پورسانتشو گیری.حالا اگه تصمیم گرفتی تا عضو سایت بشی از طریق لینک زیر میتونی اینکارو بکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد