شروع کن

امشب خاله ن جونم میاد خونه مون. برای همین اومدم آپ امروزم رو تایپ کنم. چون وقتی اون بیاد نمی شه. کلا ما وقتی یه مهمون داریم، اگه بیای تو اتاق و در رو ببندی می پرسن داره تو اتاق چچچچی کار می کنه؟ مگر اینکه درس داشته باشی اون وقت هم میگن خواستی بهشون بفهمونی که مزاحم شدن! (که البته از درس هم فعلا معافیم) ...

  

     پست قبلیم رو باز خوندم. کارایی که باید میکردم نکردم... چی می تونم راجع به خودم بگم.!  به خاطر همه کمکهات متشکرم که اگه نبود قافیه رو باخته بودم. باید خرابکاریم رو درست کنم. امیدوارم شرمسارت نشم. 

  

      آپ که کردم می رم حموم. حموم خیلی بهم کیف میده. حموم رفتن برام مثل روز اول هفته می مونه، مثل توبه می مونه، انگار قراره بعدش شروع کنی. شروع  ساختن آرمانت! اما به این بهونه ها نیست. به قولی بهانه هات رو دور بریز!        

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد